شدنیاتلغتنامه دهخداشدنیات . [ ش َ دَ نی یا ] (ص نسبی ) شتران منسوب بسوی شَدَن که دهی است یا موضعی است به یمن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || شتر نری مسمی به شدن . (منتهی الارب ). شترنری از شتران گرامی . (از اقرب الموارد).
سدانتفرهنگ فارسی عمید۱. پردهداری کردن و خدمت کردن در کعبه یا بتخانه.۲. پردهداری و دربانی و خدمت کعبه.
صدپیوندلغتنامه دهخداصدپیوند. [ ص َ پ َی ْ / پ ِی ْ وَ ] (اِ مرکب ) گیاهی است که در تازی عصافیرالراعی نام دارد. (آنندراج ). به اصطلاح عامه ٔ فارس عصی الراعی است . (فهرست مخزن الادویه ).