ارّهایserrateواژههای مصوب فرهنگستانویژگی برگی دارای حاشیهای با دندانههای کوچک تیز که نوک آنها به سمت رأس باشد
دوارّهایbiserrate, doubly serrateواژههای مصوب فرهنگستانویژگی برگی که دندانههای حاشیۀ ارّهای آن مجدداً ارّهای شده باشد
ریزارّهایserrulate, finely serrateواژههای مصوب فرهنگستان[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی برگی که حاشیۀ آن دندانههای ارّهای بسیار ریز داشته باشد [حشرهشناسی] ویژگی پیوستهایی که دارای دندانههای ریز ارّهمانند باشد
شرادلغتنامه دهخداشراد. [ ش ِ / ش ُ ](ع مص ) شرود. رمیدن . (منتهی الارب ). رمیدن ستور. (یادداشت مؤلف ). رمیدن و ترسیده شدن . (ناظم الاطباء).
شرایط عامgeneral conditionsواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از مدارک پیمان که معمولاً برای پروژههای همگون بهصورت یکسان و استاندارد از پیش تنظیم میشود و در آن روابط حقوقی و مسئولیتهای عمومی طرفهای پیمان و چگونگی اجرای آنها ذکر شده است متـ . شرایط عمومی
تابعیتلغتنامه دهخداتابعیت . [ ب ِ عی ی َ ] (مص جعلی ، اِمص ) پیروی و اطاعت کردن . (فرهنگ نظام ). تابع بودن . پیرو بودن . || از رعایای یک ملک ودولت بودن . از تبعه ٔ مملکتی محسوب شدن . مثال : تابعیت ایران برای من باعث سرافرازی است . (فرهنگ نظام ).تابعیت : عبارت است از رابطه ٔ حقوقی و سیاسی که
شرایطلغتنامه دهخداشرایط. [ ش َ ی ِ ] (ع اِ) شرائط. ج ِ شریطة. شرطها و پیمانها و قرارها و قراردادها. (از ناظم الاطباء) : اگر شرایط درنخواهم [ خواجه احمد حسن ] و بجای نیارم خیانت کرده باشم . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 147). امیر به خط خود جواب
شرایطلغتنامه دهخداشرایط. [ ش َ ی ِ ] (ع اِ) شرائط. ج ِ شریطة. شرطها و پیمانها و قرارها و قراردادها. (از ناظم الاطباء) : اگر شرایط درنخواهم [ خواجه احمد حسن ] و بجای نیارم خیانت کرده باشم . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 147). امیر به خط خود جواب