شطسیلغتنامه دهخداشطسی . [ ش ُ طَ سی ی ] (ع ص ) مرد ناآشنای سرکش . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). مرد ناآشنای سرکش زیرک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || مرد بسیارزیرک . (از اقرب الموارد).
نگاشت لیپشیتسیLipschitzian mappingواژههای مصوب فرهنگستاننگاشت بر فضای سنجهای که برای آن ثابت وجود دارد، بهطوریکه بهازای هر و در،
گشتاسپلغتنامه دهخداگشتاسپ . [ گ ُ ] (اِخ ) نام پادشاهی که پدر اسفندیار روئین تن بود. (آنندراج ) (غیاث ). نام پنجم پادشاه کیانی که شت زردشت در زمان سلطنت وی مبعوث گردید. (ناظم الاطباء). رجوع به گشتاسب و فهرست ایران باستان شود.
گشتاسپلغتنامه دهخداگشتاسپ . [گ ُ ] (اِ) نام برزخی است که میان خلق و خالق باشد برای رسیدن فیض حق . (آنندراج ). رجوع به گشتاسب شود.
شطسلغتنامه دهخداشطس . [ ش َ ] (ع اِمص ) زیرکی و دانش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || دانستن به سبب هوشیاری . (از اقرب الموارد).
شطسلغتنامه دهخداشطس . [ ش ُ ] (ع اِ) خلاف و نزاع . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دروغ و بهتان . (ناظم الاطباء). رجوع به شطسة شود.
ناآشنالغتنامه دهخداناآشنا. [ ش ْ / ش ِ ] (ص مرکب ) غیر معروف . ناشناس . (ناظم الاطباء). بیگانه . غریب . نامعلوم . مردی ناآشنا. ناشناس . شُطسی ّ؛ ناآشنا، زیرک ، سرکش . (منتهی الارب ): تَذَمﱡر؛ دیگرگون و ناآشنا گردیدن . (از منتهی الارب ) :