شعاعیلغتنامه دهخداشعاعی . [ ش ُ ] (ص نسبی ) شُعاعی ّ. منسوب به شعاع . (از ناظم الاطباء). رجوع به شعاع و شعاعیة شود.
شحائحلغتنامه دهخداشحائح . [ ش َ ءِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ شحیحة. زنهای بخیل و حریص . (از اقرب الموارد). || شترهای کم شیر. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ): ابل شحائح ؛ شتران کم شیر. (از اقرب الموارد). رجوع به شحیح و شحیحة شود.
شحاحلغتنامه دهخداشحاح . [ ش َ ] (ع ص ) زفت . آزمند. (منتهی الارب ). بخیل . حریص . (اقرب الموارد). آزمند. آزور.- ارض شحاح ؛ زمین که بی باران بسیار روان نگردد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).- || زمین نرم . (مهذب الاسماء).- ابل شحاح </s
شعاعیةلغتنامه دهخداشعاعیة. [ ش ُ عی ی َ ] (ع ص نسبی ) شعاعی . منسوب به شعاع . (از ناظم الاطباء). رجوع به شعاع و شعاعی شود.
شعاعیروactinodromous, ternate venation, palmate venationواژههای مصوب فرهنگستانویژگی نوعی رگبندی دارای سه یا چند رگبرگ اولین که از یک نقطه منشعب میشوند
خط شعاعیلغتنامه دهخداخط شعاعی . [ خ َطْ طِ ش ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هرگاه از نقطه (خواه در فضا و خواه در صفحه ) خطوطی به اطراف رسم کنیم شکل حاصل دسته خطوط شعاعی و هریک خطوط را خط شعاعی گویند (اصطلاح است در هندسه ).
باد شعاعیradial windواژههای مصوب فرهنگستانمؤلفۀ باد در هر نقطه، در امتداد بُردار شعاع از مرکز یک سامانۀ باد گردشی
بلورهای واگراdivergent crystalsواژههای مصوب فرهنگستانگروههای بلوری شعاعی متـ . بلورهای شعاعی radiated crystals
فشردهساز شارششعاعیradial-flow compressorواژههای مصوب فرهنگستانفشردهسازی که در آن شاره بهصورت محوری وارد و بهصورت شعاعی خارج میشود متـ. کمپرسور شارششعاعی
شعاعیةلغتنامه دهخداشعاعیة. [ ش ُ عی ی َ ] (ع ص نسبی ) شعاعی . منسوب به شعاع . (از ناظم الاطباء). رجوع به شعاع و شعاعی شود.
شعاعیروactinodromous, ternate venation, palmate venationواژههای مصوب فرهنگستانویژگی نوعی رگبندی دارای سه یا چند رگبرگ اولین که از یک نقطه منشعب میشوند
خط شعاعیلغتنامه دهخداخط شعاعی . [ خ َطْ طِ ش ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هرگاه از نقطه (خواه در فضا و خواه در صفحه ) خطوطی به اطراف رسم کنیم شکل حاصل دسته خطوط شعاعی و هریک خطوط را خط شعاعی گویند (اصطلاح است در هندسه ).
باد شعاعیradial windواژههای مصوب فرهنگستانمؤلفۀ باد در هر نقطه، در امتداد بُردار شعاع از مرکز یک سامانۀ باد گردشی
بوژی شعاعیradial truck, radial bogieواژههای مصوب فرهنگستانبوژی واگنهای باری که چرخ ـ محور آنها در قاب بوژی معلق است تا با شعاع انحنای مسیر راهآهن انطباق یابد