شکلاتلغتنامه دهخداشکلات . [ ش ُ ک ُ ] (فرانسوی ،اِ) نوعی شیرینی که با شیر و شکر و کاکائو ساخته شود. (فرهنگ فارسی معین ).
سقلاتلغتنامه دهخداسقلات . [ س ِ ق ِل ْلا ] (معرب ، اِ) سقرلات و آن پارچه ای باشد معروف که از پشم بافند. (برهان ). جامه ٔ صوف معروف که در فرنگ بافند. (رشیدی ). رجوع به سقرلات و سقرلاط و سقلاط شود.
سقلاطلغتنامه دهخداسقلاط. [ س ِ ق ِل ْ لا / س ِ ق ُ ] (معرب ، اِ) جامه ٔ صوف معروف که در عرف آن را نبات گویند. (غیاث ). جامه ٔ صوف که در فرنگ بافند. (آنندراج ) : هزار سر مادیان و از دیبا و سقلاط و آنچه بدین ماند صلح تمام کنیم . (ترجمه تا
سقلاطفرهنگ فارسی عمید= سقلاطون: ◻︎ ز بس شقایق گویی خزانهدار فلک / به گرد دامن کهسار میکشد سقلاط (نزاری: لغتنامه: سقلاط).
شکلات تلخشیرینbittersweet chocolate, plain chocolateواژههای مصوب فرهنگستانشکلاتی که میزان شکر در آن کمتر از یکسوم کاکائوی آن است و مقدار زیادی کرۀ کاکائو دارد متـ . شکلات تیره dark chocolate, black chocolate
شکلات شیرینیپزیbaking chocolateواژههای مصوب فرهنگستانشکلات حاوی 5 تا 20 درصد شکر که در شیرینیپزی کاربرد دارد متـ . شکلات تلخ bitter chocolate, unsweetened chocolate
شکلاتلغتنامه دهخداشکلات . [ ش ُ ک ُ ] (فرانسوی ،اِ) نوعی شیرینی که با شیر و شکر و کاکائو ساخته شود. (فرهنگ فارسی معین ).
شکلاتلغتنامه دهخداشکلات . [ ش ُ ک ُ ] (فرانسوی ،اِ) نوعی شیرینی که با شیر و شکر و کاکائو ساخته شود. (فرهنگ فارسی معین ).
مشکلاتلغتنامه دهخدامشکلات . [ م ُ ک ِ ] (ع ص ، اِ) چیزهای دشوار و سخت و پیچدار و مغلق . (ناظم الاطباء). ج ِ مشکل : در مشکلات محمودی و مسعودی و مودودی (ره ) رجوع با وی میکنند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 286).وگر بپرسی از این مشکلات مر ما ر
برگک شکلاتchocolate chipsواژههای مصوب فرهنگستانتکههای کوچک شکلات که یکی از اجزای تشکیلدهندۀ محصولات قنادی شکلاتی است
پَرک شکلاتcaraqueواژههای مصوب فرهنگستانشکلاتی پرکمانند که با ریختن لایۀ نازکی از شکلات بر سطح سینی یا مرمر و تراشیدن آن با کاردک پس از سرد شدن تهیه میشود