صحیرلغتنامه دهخداصحیر. [ ص ُ ح َ ] (اِخ ) کوهی است شمالی قَطن . (منتهی الارب ). موضعی است بشمال جبل قَطن . (معجم البلدان ).
تسلیم برشیshear yielding, shear bandingواژههای مصوب فرهنگستانوارد آوردن تنش بر ماده، فراتر از نقطۀ تسلیم، چنانچه بدون تغییر حجم دچار کجریختی شود
شارش برشیshear flow, shear layerواژههای مصوب فرهنگستان1. در مکانیک سیالات، شارشی که در آن تنش برشی وجود دارد 2. در مکانیک جامدات، حاصلضرب تنش برشی در کوچکترین بعد سطحمقطع یک عضو جدارنازک
چینش قائم باد تکسمتیunidirectional vertical wind shear, rectilinear wind shearواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن جهت بُردار چینش قائم باد با ارتفاع تغییر نمیکند
برش 8shearواژههای مصوب فرهنگستانحالتی که نیروهای داخلی پدیدآورندۀ آن موجب لغزش یک صفحه بر صفحۀ مجاور شود
صحیرةلغتنامه دهخداصحیرة. [ ص َ رَ ] (ع اِ) شیری که آن را جوشانیده روغن بر آن ریخته باشند. (منتهی الارب ). شیر به آتش گرم شده و سوخته . (مهذب الاسماء). || طعامی که از شیر و آرد سازند. (منتهی الارب ).
صحیرات الیماملغتنامه دهخداصحیرات الیمام . [ ص ُ ح َ تُل ْ ی َ ] (اِخ ) نام جائی است . (منتهی الارب ). رجوع به صخیرات و صخیرات الثمام شود.
صحیرات الیماملغتنامه دهخداصحیرات الیمام . [ ص ُ ح َ تُل ْ ی َ ] (اِخ ) نام جائی است . (منتهی الارب ). رجوع به صخیرات و صخیرات الثمام شود.
صحیرةلغتنامه دهخداصحیرة. [ ص َ رَ ] (ع اِ) شیری که آن را جوشانیده روغن بر آن ریخته باشند. (منتهی الارب ). شیر به آتش گرم شده و سوخته . (مهذب الاسماء). || طعامی که از شیر و آرد سازند. (منتهی الارب ).