لغتنامه دهخدا
صدچراغ . [ ص َ چ ِ ] (اِ) صاحب آنندراج از خیرالمدققین آرد که : صدچراغ آن باشد که از چوب صورت درختی سازند صاحب اغصان کثیره و بر هر شاخی جاها گذارند که چون بر آن جاها چراغ ها گذاشته برافروزند مانند درختی از آتش نمودار گردد... و اغلب بمعنی چراغ بسیار است و بمعنی که گذشت چهل چراغ