لغتنامه دهخدا
ضدوان . [ ض َ دَ ] (اِخ ) کوهی است . ابن مقبل گوید : فصبّحْن َ من ماء الوحیدین نقرةبمیزان رعم اذ بدا ضدوان .ابن المعلی از خالد آرد که ... صدوان (به صاد مهمله ) دو کوهند. (معجم البلدان ). ضَدَوان دو کوهست ، ضَدَیان بالیاء مثله . (منتهی الارب