طاذ. (اِخ ) قریه ای است از اصفهان . (معجم البلدان ).
راه رفتن کودک نو پا
badi badi
طایط. [ ی ِ ] (ع ص ) رجوع به طائط شود.
حتات . [ ح َ ] (ع اِ) آوازها. غوغا. (منتهی الارب ).
حتات . [ ح ُ ] (اِخ ) ابن یحیی . محدث است .
طاذی . (ص نسبی ) منسوب به طاذ که یکی از قُراء اصفهان است . (سمعانی ).