طالبیفرهنگ فارسی عمید۱. میوهای کرویشکل و شبیه خربزه با پوست زرد و خطهای سبز که از صیفیجات است.۲. بوتۀ علفی این میوه.
طالبیلغتنامه دهخداطالبی . [ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. در 68هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. دامنه و معتدل با 119 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات و لبنیات . شغل اهالی زراعت و مالداری
طالبیلغتنامه دهخداطالبی . [ ل ِ ] (اِخ ) شاعری است پارسی .او راست : بحرالمعاد فی ارشاد العباد، منظومه ای است پارسی که به سال 955 هَ . ق . در سفر روم گفته است .
طالبیلغتنامه دهخداطالبی . [ ل ِ ] (اِ) قسمی خربزه ٔ پیشرس شیرین و لطیف که درون سبز، یا زرد دارد. نوعی گرمک از جنسی شیرین تر و پرآب تر، و آن به اواخر بهار و اوایل تابستان ، یک ماه و نیم الی دو ماه پیش از خربزه رسد.
طالبیلغتنامه دهخداطالبی . [ ل ِ ] (اِخ ) ابراهیم بن عبداﷲبن حسن بن علی بن ابی طالب طالبی (97 تا 145 هَ . ق .)، یکی از امرای سادات دلاور که در بصره بر منصور عباسی خروج کرد، و چهارهزار تن جنگ آور با او بیعت کردند و منصوراز وی در
طالبیفرهنگ فارسی عمید۱. میوهای کرویشکل و شبیه خربزه با پوست زرد و خطهای سبز که از صیفیجات است.۲. بوتۀ علفی این میوه.
طالبیلغتنامه دهخداطالبی . [ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. در 68هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. دامنه و معتدل با 119 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات و لبنیات . شغل اهالی زراعت و مالداری
طالبیلغتنامه دهخداطالبی . [ ل ِ ] (اِخ ) شاعری است پارسی .او راست : بحرالمعاد فی ارشاد العباد، منظومه ای است پارسی که به سال 955 هَ . ق . در سفر روم گفته است .
طالبیلغتنامه دهخداطالبی . [ ل ِ ] (اِ) قسمی خربزه ٔ پیشرس شیرین و لطیف که درون سبز، یا زرد دارد. نوعی گرمک از جنسی شیرین تر و پرآب تر، و آن به اواخر بهار و اوایل تابستان ، یک ماه و نیم الی دو ماه پیش از خربزه رسد.