طاوهلغتنامه دهخداطاوه . [ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درجزین بخش رزن شهرستان همدان ، در 30هزارگزی جنوب قصبه ٔ رزن متصل به سناج . جلگه و سردسیر و مالاریائی . با 600 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و لبنیات و حبوبات
طاوهلغتنامه دهخداطاوه . [ وَ / وِ ] (اِ) ظرفی است فلزی برای سرخ کردن اطعمه به کار رود. در ترکی طابه و در ترکی عامیانه طاوه مأخوذ از تاوه ٔ فارسی است . این کلمه در عربی بصورت طابق درآمده است . (دزی ج 2 ص <span class="hl" dir=
ثاوةلغتنامه دهخداثاوة. [ وَ ] (ع اِ) میش کلان سال . || گوسفند لاغر. || اندک باقی مانده از بسیار. || ثایه . و نیز رجوع به ثایه شود.
تأوهلغتنامه دهخداتأوه . [ ت َ ءَوْ وُه ْ ] (ع مص ) آوخ کردن . (زوزنی ).آه گفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آه کشیدن . (آنندراج ). شکایت کردن و نالیدن . (از اقرب الموارد).
تأویهلغتنامه دهخداتأویه . [ ت َءْ ] (ع مص )(از «أوه ») آوخ کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). آه گفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).