طرشونلغتنامه دهخداطرشون . [ طَ ] (معرب ،اِ) نوعی از باز یا صقر. ج ، طراشن . این کلمه تحریفی از طرشول است . رجوع به طرشول شود. (دزی ج 2 ص 36).
شاس ترسونلغتنامه دهخداشاس ترسون . [ ت َ س ُ ] (اِ) شاسترسن . شطرنج هندی . نوعی از گیاهان علفی و معروف ترین قسم آن «چمن المپ » شهرت دارد.
چترسانلغتنامه دهخداچترسان . [ چ َ ] (اِخ ) نام کوهی است در مشرق جزیره ٔ «پشکر دیپ » و این کوه را از آن جهت «چترسان » نامند که منقش السطح میباشد. (از کتاب تحقیق ماللهند ص 127).
ترسانلغتنامه دهخداترسان . [ ت َ ] (نف ، ق ) خائف . (ناظم الاطباء). ترسنده . در حال ترسیدن . بیم زده . هراسان : مباشید ترسان ز تخت و کلاه گشاده ست بر هر کسی بارگاه . فردوسی .نشست از بر تازی اسب سمندهمی تاخت ترسان ز بیم گزند.
ترسانلغتنامه دهخداترسان . [ تْرِ / ت ِ رِ ] (اِخ ) نویسنده ٔ فرانسوی که به سال 1705 م . در مان متولد شد و داستانهای فراوانی از قرون وسطی به رشته ٔ تحریر در آورد و بعضویت آکادمی فرانسه نائل گشت و به سال <span class="hl" dir="lt
طرشوللغتنامه دهخداطرشول . [ طُ ] (معرب ، اِ) (معرب از اسپانیایی ) چرخ یا باز نر. (دزی ج 2 ص 36). و رجوع به طرشون شود.