طوطرةلغتنامه دهخداطوطرة. [ طَ طَ رَ] (ع مص ) افکندن پی یکدیگر. گویند: طَوطَرنی طَوطَرةً؛ یعنی افکند مرا مرّةً بعد اخری . (منتهی الارب ).
توچتریلغتنامه دهخداتوچتری . [ چ َ] (ص نسبی ) نوعی از آرایش موی زنان . قسمی بریدن و آرایش موی زن از سوی پیشانی . قسمتی از موی زن که بصورتی خاص درآرند. گونه ای از پیرایش موی پیش سر زنان .
تاتریلغتنامه دهخداتاتری . (اِ) یکی از انواع استخراج لعل را گویند وآن این است که بین سنگریزه ها و خاکهای حاصله از شکستگی کوهستانها را که بر اثر زلزله یا سیل بوجود می آید برای بدست آوردن لعل جستجو کنند. (الجماهر ص 83).
تاتاریلغتنامه دهخداتاتاری . (ص نسبی ) منسوب به تاتار. رجوع به تاتار شود.- اسب تاتاری ؛ اسبهای تند رو را گویند. ترّ؛ اسب تاتاری تیزرو.جورف ؛ اسب تاتاری تیزرو (منتهی الارب ).- چشم تاتاری ؛ چشم مورب و تنگ : گفت کا