خط نشانهرویline of aimواژههای مصوب فرهنگستانخطی فرضی از نگاه شخص توپچی یا تیرانداز که در امتداد آن، هدف قابل رؤیت است
سازندة تجهیزات اصلoriginal equipment manufacturer, OEMواژههای مصوب فرهنگستانشرکتی که محصولی را بهعنوان ماده یا قطعه یا افزار اصل برای استفاده در محصول شرکت دیگری تولید میکند
سرِ پولat the money, ATMواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن قیمت اصابت اختیارنامة خرید یا فروش دارایی مبنا با قیمت بازار برابر است متـ . اختیارنامة سرِ پول at the money option
عایملغتنامه دهخداعایم . [ ی ِ ] (ع ص ) عائم . شناور. || (اِخ )نام بتی است . (ناظم الاطباء). و رجوع به عائم شود.
دعائملغتنامه دهخدادعائم . [ دَ ءِ ] (ع اِ) ج ِ دِعام و دِعامة. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). دعایم . رجوع به دعایم و دعام و دعامة شود.
نعائملغتنامه دهخدانعائم . [ ن َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ نعامة، به معنی شترمرغ . رجوع به نعامة شود. || (اِخ ) نعام . (متن اللغة) (المنجد) (اقرب الموارد). نام منزل بیستم از منازل قمر وآن چهار ستاره است به شکل مربع در برج قوس که به زحل نسبتی دارد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از صراح اللغة). از منازل قمر ا