عتلاءلغتنامه دهخداعتلاء. [ ع ُ ت َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عَتیل . (منتهی الارب ). مزدور و خادم . (آنندراج ).
هطلاءلغتنامه دهخداهطلاء. [ هََ ] (ع ص ) دیمة هطلاء؛باران پیوسته . (منتهی الارب ). برای سحاب نمیگویند هطلاء، و صفت اهطل به کار می برند. (از اقرب الموارد).
اتلاءلغتنامه دهخدااتلاء. [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ تلو، بمعنی پس رو چیزی و بمعنی رفیعو بلند و بچه ٔ ناقه که پس مادر رود. (منتهی الارب ).
اتلاءلغتنامه دهخدااتلاء. [ اِ ] (ع مص ) در پی کردن . (منتهی الارب ). پی درپی آوردن . || متقدم شدن . || حواله کردن . (تاج المصادر) (منتهی الارب ). || عهد و زنهار دادن کسی را. (تاج المصادر) (منتهی الارب ): اتلیته سهماً؛ تیر امان دادم او را. اتلیته ذمة عهد؛ زنهار دادم او را. || باقی گذاشتن نزد کس
آتیلالغتنامه دهخداآتیلا. (اِخ ) پادشاه قبیله ٔ هون که در 434 م . امپراطوری روم شرقی و غربی را مغلوب و بپرداخت خراج ملزم ساخت . وفات او در 453 م . بوده است .
اعتلاءلغتنامه دهخدااعتلاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص )بلند شدن . (منتهی الارب ) (از منتخب از غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). علو. (المصادر زوزنی ). || بلند برآمدن روز. (آنندراج ) (ناظم الاطباء)(منتهی الارب ). || بر بلندی برکردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بر بلندی برآمدن . (ناظم الاطباء).بر زَ
اعتلاءفرهنگ فارسی معین(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) برتری یافتن . 2 - بلند شدن . 3 - (اِمص .) بلندی ، برتری .