برج خنککن ترwet cooling tower, evaporative cooling towerواژههای مصوب فرهنگستانبرجی که آب را با ریزافشانی و تبخیر براثر تماس مستقیم با جریان هوا خنک میکند
تایر چهارفصلall-season tyre/ all season tyerواژههای مصوب فرهنگستانتایری با رویۀ بادوام و قدرت کشانش مناسب در جادههای خیس و خشک که حرکتی نرم و بیصدا دارد
پدیدآور منسوبattributed author,supposed author, presumed authorواژههای مصوب فرهنگستانکسی که براساس شواهد گمان میرود پدیدآور یک اثر مشخص باشد
نشانۀ پدیدآورauthor mark, author numberواژههای مصوب فرهنگستانترکیبی حرفی یا عددی یا هر دو برای تنظیم الفبایی منابع در یک شمارۀ واحد ردهبندی برحسب نام پدیدآور
گشت عمومیpublic tour, retail tour, scheduled tour, per-capita tour, individual tourواژههای مصوب فرهنگستانگشتی برای عموم که در آن فرد بلیت خود را شخصاً تهیه میکند
معتورلغتنامه دهخدامعتور. [ م ُ ت َ وِ ] (ع ص ) همدیگر به نوبت گیرنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). گیرنده چیزی را به نوبت . (ناظم الاطباء). || دست به دست گرداننده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). و رجوع به اعتوار شود.
تعتورلغتنامه دهخداتعتور. [ ت َ ع َ وُ ] (ع مص ) مانان یا منسوب گردیدن به ایشان [ قبیله ٔعتواره ] . (منتهی الارب ). مانا گردیدن به قبیله ٔ عتواره یا منسوب شدن به آنها. (ناظم الاطباء) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد). و رجوع به عُتواره شود.
طاعتورلغتنامه دهخداطاعتور. [ ع َ وَ ] (ص مرکب ) آن که فرمانبری پیشه دارد : به دست همت طاعتوران رها کردم در اولین قدم اسباب خلد و حور و قصور.محمد عرفی (از آنندراج ).