لغتنامه دهخدا
عجاهن . [ ع ُ هَِ ] (ع اِ) خارپشت . || (ص ) آنکه نسب وی صریح نباشد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || دوست نوشاه (تازه داماد) تا که با زن خود خلوت نکرده باشد. (منتهی الارب ). صدیق الجرل المعرس الذی یجری بین العروس و أهله فی الاعراس بالرسائل فاذا بنی بها فلا عجاهن . (اقرب الم