عدامللغتنامه دهخداعدامل . [ ع ُ م ِ ] (ع ص ) دیرینه و سال خورده از هر چیزی . (قطرالمحیط) (اقرب الموارد)(از منتهی الارب ). || سطبر و کهنه از درخت و سوسمار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد).
هدمللغتنامه دهخداهدمل . [ هَِ دَ ] (ع ص ، اِ) جامه ٔ کهنه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || مرد گران . (منتهی الارب ). || پشته ٔ بلند فراهم آمده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
هدمللغتنامه دهخداهدمل . [ هَِ م ِ ] (ع ص ) جامه ٔ کهنه و دیرینه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بسیارموی ژولیده . (منتهی الارب ). کثیرالشعر. || قدیم کهنه . (اقرب الموارد).
عدمللغتنامه دهخداعدمل . [ ع ُ م ُ ] (ع ص ) دیرینه و سالخورده از چیزی . || سطبر و کهن از درخت و سوسمار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). عدامل . (منتهی الارب ). عدملی . (منتهی الارب ). || کرکس نر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، عدامل . (ناظم الاطباء).
عدملیلغتنامه دهخداعدملی . [ ع ُ م ُ لی ی ] (ع ص ) دیرینه و سالخورده از چیزی . (قطرالمحیط) (منتهی الارب )(آنندراج ). عداملی . (منتهی الارب ). || سطبر و کهنه از درخت و سوسمار. (قطرالمحیط) (منتهی الارب ). عداملی . عدمل . (منتهی الارب ). رجوع به عدمل شود.
عدمللغتنامه دهخداعدمل . [ ع ُ م ُ ] (ع ص ) دیرینه و سالخورده از چیزی . || سطبر و کهن از درخت و سوسمار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). عدامل . (منتهی الارب ). عدملی . (منتهی الارب ). || کرکس نر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، عدامل . (ناظم الاطباء).