عدلیلغتنامه دهخداعدلی . [ ع َ ] (اِخ ) تخلص شعری سلطان بایزیدبن سلطان محمد فاتح است . رجوع به سلطان بایزید شود.
عدلیلغتنامه دهخداعدلی . [ ع َ ] (ص نسبی ) منسوب به عدل . || (اِ) قسمی از سکه بوده است . پول : صد بوسه بر آن خط زد و گفتا که در آنجاست سیصد درم عدلی غلطان و مدور. سوزنی .اتفاقاً مرا صد دیناری عدلی بود گفتند باقی آن صد دینار عدلی را
هدلیلغتنامه دهخداهدلی . [ هََ لی ی ] (ص نسبی ) منسوب به هدل که عبارت است از قبیله ٔ اخوقریظه . (سمعانی ).
هذلیلغتنامه دهخداهذلی . [ هَُ ذَ لی ی ] (ص نسبی ) منسوب به هذیل بن مدرکةبن الیاس بن مضر که پدر حیی است از مضر. (منتهی الارب ).
هذیلیلغتنامه دهخداهذیلی . [ هَُ ذَ لی ی ] (ص نسبی ) هذلی . منسوب به هذیل که قبیله ای است . (سمعانی ).
عدلینلغتنامه دهخداعدلین . [ ع َ ل َ ] (ع ص ، اِ) تثنیه ٔ عدل است . دو گواه عادل . دو مرد صالح شایسته ٔ گواهی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رجوع به شاهد عدل شود.
عدلیهلغتنامه دهخداعدلیه . [ ع َ لی ی َ ] (اِ) نام پول است و آن بر دو قسم است : قدیم و جدید، و هر دو نام پول مصری است که از طلا و ارزش آن بر حسب زمان و مکان مختلف بوده است مثلاً عدلیه ٔ جدیده در سال 1256 هَ . ق . شانزده قروش بوده است . عدلیه را مردم عراق عادلی
عدلیهلغتنامه دهخداعدلیه . [ ع َ لی ی َ ] (اِخ ) (وزارت ...) وزارت دادگستری . یکی از چند وزارتخانه ٔ کشور ایران . عدلیه نخستین بار در سال 1275 هَ . ق ، به امر ناصرالدین شاه تأسیس گردید. طرز کار عدلیه چنین بود که شکایات و دعاوی حقوقی را به حکام شرع ارجاع میکردن
عدلی مذهبلغتنامه دهخداعدلی مذهب . [ ع َ م َ هََ ] (اِخ ) معتزلی . پیرو معتزله . پیرو عدلیه . رجوع به عدلیه شود.
عدلینلغتنامه دهخداعدلین . [ ع َ ل َ ] (ع ص ، اِ) تثنیه ٔ عدل است . دو گواه عادل . دو مرد صالح شایسته ٔ گواهی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رجوع به شاهد عدل شود.
عدلیهلغتنامه دهخداعدلیه . [ ع َ لی ی َ ] (اِ) نام پول است و آن بر دو قسم است : قدیم و جدید، و هر دو نام پول مصری است که از طلا و ارزش آن بر حسب زمان و مکان مختلف بوده است مثلاً عدلیه ٔ جدیده در سال 1256 هَ . ق . شانزده قروش بوده است . عدلیه را مردم عراق عادلی
حسن عدلیلغتنامه دهخداحسن عدلی . [ ح َ س َ ن ِ ع َ ] (اِخ ) ابن علی اشتیبی ، متخلص به عدلی و ملقب به عون اﷲ علاءالدین . شیخ زاویه ٔ قوچه پاشا در استانبول بود و در 1026 هَ. ق . درگذشت . او راست : «آخر کار» در تصوف ، به ترکی .و دیوان شعر ترکی دارد. (هدیة العارفین ج