عذاةلغتنامه دهخداعذاة. [ ع َ ] (ع اِ) زمین خوش خاک ، دور از آب و از شوری و ناگواری .(از منتهی الارب ). عذیة. (منتهی الارب ). زمین خوش که کشت را شاید. (مهذب الاسماء). ج ، عذوات . زمین خوش دوراز آب و دارای گیاه ناسازگار. (از اقرب الموارد).
فضای پرواز توصیهایadvisory airspace, ADAواژههای مصوب فرهنگستانفضای پروازی شامل مسیرهای توصیهای که در آن مراقبت پرواز و خدمات مشورتی، تا حد ضروری و نه بهطور کامل، فراهم باشد
مسافت شتابـ ایست موجودaccelerate-stop distance available, ASDAواژههای مصوب فرهنگستانمسافت قابلدسترس برای شتابگیری و، در صورت انصراف از برخاست، توقف هواپیما
حداءةلغتنامه دهخداحداءة. [ ح َ دَ ءَ ] (ع اِ) تبر. || تبر دوسر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). تبر تیشه . پیکان تیر. || سر تبر. (منتهی الارب ). ج ، حَدَا. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). و حداء. (منتهی الارب ).
حداةلغتنامه دهخداحداة. [ ح َ ] (ع اِ) تبرتیشه . (دستور اللغه ٔ ادیب نطنزی ). تَوَر دوسر. (مهذب الاسماء). ج ، حداء.
عذیةلغتنامه دهخداعذیة. [ ع َ ی َ ] (ع ص ) زمین خوش خاک . (از اقرب الموارد) (آنندراج ). زمین دور ازآب و از شوری و ناگواری . (آنندراج ). عذاة. || (اِ) خاشاک . (منتهی الارب ). رجوع به عذاة شود.