علامه رازیلغتنامه دهخداعلامه رازی . [ ع َل ْ لا م َ ] (اِخ ) محمدبن محمدبن ابوجعفر بویهی ، مکنی به ابوجعفر و ملقب به قطب الدین وقطب المحققین . وی اهل ورامین از توابع ری بوده و نسبش به آل بویه میرسد. وی از شاگردان علامه ٔ حلی بود و قواعد علامه را با خط خود نوشته است . در طبقه ٔ فوقانی مدرسه ای که وی
الامةلغتنامه دهخداالامة.[ اِ م َ ] (ع مص ) بسیار ملامت کردن . (منتهی الارب ). ملامت کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || کاری کردن که بر آن ملامت کنند. (منتهی الارب ). سزاوار ملامت کسی شدن . (از تاج المصادر بیهقی ). سزاوار ملامت گردیدن . (منتهی الارب ). || خداوند ملامت شدن . || خداوند کار ملامت ناک
الومةلغتنامه دهخداالومة. [ اَ م َ ] (اِخ ) نام موضعی است و بدین معنی بی الف و لام آید. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ذیل اقرب الموارد). شهری در دیار هذیل . صخرالغی گوید:هم جلبوا الخیل من الومة اومن بطن عمق کأنها البجد.و گفته اند الومه وادیی ازآن بنی حرام از نسل کنانه است نزدیک
الومةلغتنامه دهخداالومة. [ اَ م َ ] (ع مص ) بخل و خست و ناکسی . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). لؤم و خست . (اقرب الموارد).
علامةلغتنامه دهخداعلامة. [ ع َل ْ لا م َ ] (اِخ ) ابن هشام ، عبداﷲبن یوسف . رجوع به ابن هشام و ریحانة الادب ج 6 ص 199، کشف الظنون ، روضات الجنات ص 455، الدرر الکامنة ج <span class="hl" dir="lt
علامةلغتنامه دهخداعلامة. [ ع َل ْ لا م َ ] (اِخ )ابن هشام ، محمدبن یحیی . رجوع به ابن هشام و ریحانة الادب ج 6 ص 203، کشف الظنون ، روضات الجنات ص 727 شود.
لطف الدینلغتنامه دهخدالطف الدین . [ ل ُ فُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) خواجه عزیز. واعظی با علم و تمیز بود و سالها در مقصوره ٔ جامع هرات به نصیحت بعض خلایق مشغولی مینمود. وفاتش در سنه ٔ 823 هَ . ق . به وقوع پیوست و در خیابان هرات در جوار مزار علامه ٔ رازی مدفون گشت
قطب الدینلغتنامه دهخداقطب الدین . [ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) قاضی احمدبن نورالدین محمدبن جلال الدین امامی . مرجع اکابر خراسان بود. وی در اواخر دولت میرزا شاهرخ تا اوان سلطنت سلطان حسین میرزا در هرات به لوازم امر قضا اشتغال داشت . وفاتش در غُره ٔ شوال سال 878 هَ . ق .
قطب الدین رازیلغتنامه دهخداقطب الدین رازی . [ ق ُ بُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) محمدبن محمدبن ابی جعفر، مکنی به قطب الدین و قطب المحققین . از اکابر علمای نامی اسلامی است ، و در کلمات بزرگان به علامه ٔ رازی و سلطان المحققین موصوف است . اصل او از ورامین از مضافات ری بوده است و به همین جهت به رازی شهرت یافت . او ا
جرجانیلغتنامه دهخداجرجانی . [ ج ُ ] (اِخ )علی بن محمدبن علی حسینی حنفی یا شیعی استرابادی مشهور به میر سیدشریف جرجانی . وی از مشاهیر علماء علم کلام و حکمت و ادب بشمار بود مؤلف روضات الجنات آرد: متکلمی است بارع صاحب عقیده و رای و دارای تحقیق بسیار و هوش سرشار و نظر دقیق است . درتمام فنون حکمت و
طاش کبری زادهلغتنامه دهخداطاش کبری زاده . [ ک ُ را دَ / دِ ] (اِخ ) از فضلای نامی کشور ترکیه است که در قرن دهم میزیسته .وی را کتابی است بنام شقائق النعمانیة فی علماءالدولة العثمانیة، در پایان کتاب مزبور، ترجمه ٔ احوالی ازخود نوشته که ترجمه ٔ آن در ذیل درج میگردد. فاضل
علامهلغتنامه دهخداعلامه . [ ع َل ْ لا م َ ] (اِخ ) تقی الدین راصد محمد (متوفی در سال 993 هَ . ق .). او راست : الطرق السنیة فی الاَّلات الروحانیة. (کشف الظنون ).
علامهلغتنامه دهخداعلامه . [ ع َل ْ لا م َ ] (اِخ ) تقی الدین راصد محمد (متوفی در سال 993 هَ . ق .). او راست : الطرق السنیة فی الاَّلات الروحانیة. (کشف الظنون ).