لغتنامه دهخدا
عمالة. [ ع َ ل َ ] (ع مص ) نیک کارکن و هوشیار گردیدن شتر و امثال آن . (از ناظم الاطباء) . عَمَل . رجوع به عمل شود. || (اِ) مزد کارکن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اجرت عمل . (ناظم الاطباء). اجرت کاری که انجام شده است . (از لسان العرب ). اجرت کار و عمل . (از تاج العروس ). ع