غالیلغتنامه دهخداغالی . (معرب ، اِ) شیر به لغت یونانی . (منتهی الارب ).اسم یونانی لبن است . (تحفه ) (فهرست مخزن الاودیه ).
غالیلغتنامه دهخداغالی . (اِ) املائی است از قالی ، که گستردنی از پشم رنگین با گل و بوته است و نقش و نگارهای شگفت بر آن می بافند و در رویش می نشینند و کوچکتر آن را غالیچه گویند : نپرد بلبل اندر باغ جز بر بسد و مینانپوید آهو اندر دشت جز بر غالی و پرنون . <p cl
تارنوولغتنامه دهخداتارنوو. [ نُوْ ] (اِخ ) شهری در لهستان (گالیسی ) ، دارای کارخانه های توری بافی و فلاحتی و 36000 تن سکنه است و در سال 1939 م . بدست آلمان افتاد. قاموس الاعلام ترکی آرد: تارنوف قصبه ٔ مرکز قضائی در خطه ٔغالیچ (
تارنوپللغتنامه دهخداتارنوپل . [ ن ُ پ ُ ] (اِخ ) (ایالت ...) در گالیسی (اوکراین ) شامل 18 حوزه که مساحتش در حدود 16240هزار گز مربعو دارای 1567000 تن سکنه است . قاموس الاعلام ترکی آرد: نام ایالتی