غطوسلغتنامه دهخداغطوس . [ غ َ ] (ع ص ) بسیار پیشرو و اقدام کننده در سختی و جنگها. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
غطیسلغتنامه دهخداغطیس . [ غ ِطْ طی ] (ع اِ) به معنی غَطّاس (مرغ ) است . (از دزی ج 2 ص 217). رجوع به غَطّاس شود.
غطاسلغتنامه دهخداغطاس . [ ] (اِخ ) (افندی ) قندلفت . مدیر مدرسه ٔ امیریکیه در بلمند. وی کتاب «امتیازات الجماعات المسیحیة فی مملکة العثمانیة» را که تألیف ستافروس فوتیراس نویسنده ٔ روزنامه ٔ نیولوغوس یونانی در قسطنطنیه است به عربی ترجمه کرده و در طرابلس شام به سال 19
غطاسلغتنامه دهخداغطاس . [ غ َطْ طا ] (ع اِ) مرغی است که به غواص معروف است . (المنجد). مرغی سیاه مانند مرغابی است ، در آب فرورود و ماهی گیرد و خورد و آن را غواص نیز گویند. صاحب حیاة الحیوان اشتباهاً آن را قرلی دانسته است . (صبح الاعشی ج 2 ص <span class="hl" di
غطاسلغتنامه دهخداغطاس . [ غ ِ ] (ع اِ) تعمید. غسل تعمید. (دزی ج 2 ص 216). رجوع به غسل تعمید شود.- عیدالغطاس ؛ جشنی که به یادبود غسل تعمید مسیح گرفته میشود. (دزی ج 2</span
پیشرولغتنامه دهخداپیشرو. [ رَ / رُو ] (نف مرکب ) پیش رونده : ابا لشکر و جنگسازان نوطلایه به پیش اندرون پیشرو. فردوسی . || مقدم . سابق . (دهار). که نخست رفتن گیرد. که قبل از دیگران رود. پیشقدم . مقاب
اغطوسلغتنامه دهخدااغطوس . [ اَ ] (اِخ ) همان اغطسوس است بسقوط سین اول بر وزن قربوس که نام پادشاه اول است از پادشاهان قیاصره ٔ روم . (از برهان ). رجوع به اغطسوس شود.