فخرفروشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی فخرفروش، فخرفروشانه، خودنمایانه، متظاهرانه تجملی، لوکس، پرزرق وبرق، قلابی
فخرفروشیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی خودنمایی، تظاهر، هنرنمایی، اظهار وجود، نازش، احتشام، نمایش، تجمل، جلوه، زرقوبرق، دارندگیوبرازندگی، جلوهفروشی، شاهاندازی اظهار فضل، فضلفروشی، اظهار لحیه جبروت، جلال، هیبت، شکوه نخوت، تكبر
فخرفروشیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی خودنمایی، تظاهر، هنرنمایی، اظهار وجود، نازش، احتشام، نمایش، تجمل، جلوه، زرقوبرق، دارندگیوبرازندگی، جلوهفروشی، شاهاندازی اظهار فضل، فضلفروشی، اظهار لحیه جبروت، جلال، هیبت، شکوه نخوت، تكبر
دارای ادا و اصولفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ا و اصول، خودنما، پرافاده، متکلف، فخرفروش، شیاد، لافزن
متکلف ➋ [نویسنده یا شاعر]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ➋ [نویسنده یا شاعر]، متکلفنویس، متصنع، آرتیستی لافزن فخرفروش
فخرفروشیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی خودنمایی، تظاهر، هنرنمایی، اظهار وجود، نازش، احتشام، نمایش، تجمل، جلوه، زرقوبرق، دارندگیوبرازندگی، جلوهفروشی، شاهاندازی اظهار فضل، فضلفروشی، اظهار لحیه جبروت، جلال، هیبت، شکوه نخوت، تكبر