فرهنگ فارسی عمید
۱. خلاصهای که پس از جمع و تفریق حساب در پایان آن نوشته میشد: ◻︎ در نواحی نه گاو ماند و نه کشت / دخل را کس فذلکی ننوشت (نظامی۴: ۷۱۷).۲. [مجاز] خلاصه و چکیدۀ چیزی، بهویژه سخن.۳. [مجاز] نتیجه؛ ماحصل.۴. [مجاز] عاقبت: ◻︎ ما همان مرغیم خاقانی که ما را روزگار / میدواند واین دویدن را ف