خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرض کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فرض کردن
برابر فارسی
انگاشتن، پنداشتن
دیکشنری
assume, hypothesize, posit, presume, say, suppose, understand
-
جستوجوی دقیق
-
فرض کردن
مهندسی شیمی
Imagine
-
فرض کردن
فرهنگ واژههای سره
انگاشتن، پنداشتن
-
فرض کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
assume, hypothesize, posit, presume, say, suppose, understand
-
فرض کردن
دیکشنری فارسی به عربی
احکم , افترض , تخيل , شمعة , هدف
-
واژههای مشابه
-
زيان با فرض نکول
مدیریت
loss-given-default
-
hypothesis testing/ hypothesis test
آزمون فرض
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] در آمار، روشی برای انتخاب یک فرض یا فرض نقیض آن دربارۀ پارامتر جامعۀ مورد نظر
-
فرض کرد
فرهنگ واژههای سره
پنداشت
-
پیش فرض
فرهنگ واژههای سره
انگاره
-
طواف فرض
لغتنامه دهخدا
طواف فرض . [ طَ ف ِ ف َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به طواف زیارت و حج شود.
-
ذات فرض
لغتنامه دهخدا
ذات فرض . [ ت ُ ف َ ] (ع ص مرکب ) آنکه در ارث فریضه دارد، مقابل عاصب .
-
لو فرض
لغتنامه دهخدا
لو فرض . [ ل َ ف ُ رِ ] (ع جمله ٔ فعلیه ) بگیریم . فرضاً گرفتیم . سَلمنا. اگر بگیریم . اگر فرض شود. گیرم .
-
قابل فرض
لغتنامه دهخدا
قابل فرض . [ ب ِل ِ ف َ ] (ص مرکب ) فرض کردنی . تصورکردنی . قابل تصور.
-
induction hypothesis
فرض استقرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در اثبات استقرایی یک حکم برای همۀ اعداد طبیعی، فرض درست بودن حکم مفروض به ازای عدد طبیعی دلخواه n
-
load-bearing assumption
فرض باربَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] فرضی بنیادین که تحقق نیافتن آن به آشفتگی یا تغییرات عمده در برنامههای پیشبینیشده میانجامد