فرطارسلغتنامه دهخدافرطارس . [ ] (اِخ ) نام بلادی است میان شنت یافب و جبل بشامخ . (از الحلل السندسیه ج 2 ص 64).
فراترازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت از، ماورایِ، پساز، بالایِ، آنسوتراز، آنطرفتراز، بالاتراز، برتراز، زیاده، بسی کاملاً در نهایت سلیقه خیلی [بزرگی]، بیشاز