فروندهلغتنامه دهخدافرونده . [ ف َرْ وَ دَ / دِ ] (اِ) به معنی فروند است که چوب پس در خانه باشد. (برهان ). فروند. رجوع به فروند شود.
فراندهلغتنامه دهخدافرانده . [ ف َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دابو بخش مرکزی شهرستان آمل ، واقع در 8500گزی شمال آمل . ناحیه ای است واقع در دشت ، معتدل مرطوب و دارای 230 تن سکنه است . از رودخانه ٔ هراز مشروب میشود. محصولاتش
فرایندهای دیریکلهDirichlet processesواژههای مصوب فرهنگستانردهای از توزیعهای پیشینی بر روی مجموعة تمام اندازههای احتمال تعریفشده بر مجموعهای معین که ویژگیهای مشخصی دارند
فرایندهای گرمابیhydrothermal processesواژههای مصوب فرهنگستانفرایندهایی مانند دگرسانی و جانشینی که به دلیل وجود آبهای گرم درون زمین صورت میگیرد
فرایندهای اکسایش پیشرفتهadvanced oxidation processesواژههای مصوب فرهنگستانآن دسته از روشهای تصفیۀ شیمیایی که در آنها مواد آلی و معدنی آب یا فاضلاب ازطریق اکسایش حذف میشود اختـ . فاپ AOPs
فروندلغتنامه دهخدافروند. [ف َرْ وَ ] (اِ) چوبی باشد که در پس در کوچه اندازندتا در گشوده نگردد. (برهان ). رجوع به فرونده شود.