فعالیت خورشیدیsolar activityواژههای مصوب فرهنگستانپدیدههایی که در جوّ خورشید دیده میشود و شامل ظهور لکههای خورشیدی و زبانهها و شرارهها و پدیدههای وابسته به آنهاست
فعالیتلغتنامه دهخدافعالیت . [ ف َع ْ عا لی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) کوشش . (فرهنگ فارسی معین ).- فعالیت به خرج دادن ؛ کوشیدن . کوشش کردن . (ازفرهنگ فارسی معین ).- فعالیت داشتن ؛ کوشش کردن . (فرهنگ فارسی معین ).- فعا
سال بینالمللی خورشید آرامInternational Quiet Sun Year, International year of the Quiet Sunواژههای مصوب فرهنگستاناز سال 1964 تا 1965 که در طی آن به مطالعة خورشید و اثرات سیارهای آن در طول دستکم یازده سال چرخة فعالیت خورشیدی پرداختند اختـ . سابخا IQSY
خورشیدلغتنامه دهخداخورشید. [ خوَرْ / خُرْ ] (اِ) (از: خور+ شید) خور. مهر. هور. شمس . شارق . بیضاء. شید. (مهذب الاسماء).روز. غزاله . (یادداشت بخط مؤلف ). ستاره ای که جاذبه ٔ گرانشی آن اجرام منظومه ٔ شمسی را بر مداراتشان نگاه میدارد. نزدیکترین ثوابت است به زمین
فعالیتلغتنامه دهخدافعالیت . [ ف َع ْ عا لی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) کوشش . (فرهنگ فارسی معین ).- فعالیت به خرج دادن ؛ کوشیدن . کوشش کردن . (ازفرهنگ فارسی معین ).- فعالیت داشتن ؛ کوشش کردن . (فرهنگ فارسی معین ).- فعا
فعالیتلغتنامه دهخدافعالیت . [ ف َع ْ عا لی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) کوشش . (فرهنگ فارسی معین ).- فعالیت به خرج دادن ؛ کوشیدن . کوشش کردن . (ازفرهنگ فارسی معین ).- فعالیت داشتن ؛ کوشش کردن . (فرهنگ فارسی معین ).- فعا
دیرش فعالیتactivity durationواژههای مصوب فرهنگستانطول مدت تقویمی یک فعالیت از آغاز تا پایان متـ . مدت فعالیت
برآورد دیرش فعالیتactivity duration estimatingواژههای مصوب فرهنگستانبرآورد طول مدت تقویمی هر فعالیت از آغاز تا پایان متـ . برآورد مدت فعالیت