فعلگیلغتنامه دهخدافعلگی . [ ف َ ع َ ل َ /ل ِ ] (حامص ) عمل فعله . عملگی . (یادداشت مؤلف ). کارگری . فعله بودن . مزدوری . || کارگری بدون اجرت و مزد. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به فعله شود.
فعلیلغتنامه دهخدافعلی . [ ف ِ ] (ص نسبی ) منسوب به فعل . (فرهنگ فارسی معین ). || کنونی . (یادداشت مؤلف ). || مقابل انفعالی . (یادداشت مؤلف ). || بالفعل . مقابل بالقوه . (یادداشت مؤلف ).
فعلیةلغتنامه دهخدافعلیة. [ ف ِ لی ی َ ] (ع ص نسبی ) فعلیه . مؤنث فعلی . (فرهنگ فارسی معین ).- قوه ٔ فعلیه ؛ نیرو. قوت . انرژی . (از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به فعلی شود.
فعلیلغتنامه دهخدافعلی . [ ف ِ ] (ص نسبی ) منسوب به فعل . (فرهنگ فارسی معین ). || کنونی . (یادداشت مؤلف ). || مقابل انفعالی . (یادداشت مؤلف ). || بالفعل . مقابل بالقوه . (یادداشت مؤلف ).