استدلال از راه درجات یقینargument from differential certaintyواژههای مصوب فرهنگستاننوعـی استدلال معرفتشناختی بـرای اثبـات وجود دادههای حسی که بـراساس آن فقـط میتوانیم به دادههای حسی ادراکی خود، که وجودشان متمایز از وجود اشیای مادی است، یقین داشته باشیم
قطعیتدیکشنری فارسی به انگلیسیabsoluteness, certainty, certitude, conclusiveness, definiteness, finality
اطمیناندیکشنری فارسی به انگلیسیassurance, belief, certainty, confidence, credit, dependence, reassurance, reliance, sureness, surety, trust
تحققدیکشنری فارسی به انگلیسیachievement, accomplishment, assurance, certainty, circumstantiation, fulfilment, fullfillment, incontestability, materialization, realization, substantiation, sureness
استدلال از راه درجات یقینargument from differential certaintyواژههای مصوب فرهنگستاننوعـی استدلال معرفتشناختی بـرای اثبـات وجود دادههای حسی که بـراساس آن فقـط میتوانیم به دادههای حسی ادراکی خود، که وجودشان متمایز از وجود اشیای مادی است، یقین داشته باشیم