خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فقرات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فقرات
/faqarāt/
معنی
= فقره
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
فقرات
لغتنامه دهخدا
فقرات . [ ف َ ق َ ] (ع اِ) ج ِ فَقرة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به فقرة شود.
-
فقرات
لغتنامه دهخدا
فقرات . [ ف ِ ق َ / ف ِق ْ ] (ع اِ) ج ِ فِقرَة.(منتهی الارب ) (فرهنگ فارسی معین ) (اقرب الموارد).- ستون فقرات ؛ مهره های پشت . (یادداشت مؤلف ).- فقرات توراة ؛ بخش های تورات . آیات آن . (یادداشت مؤلف ).- فقرات ظهر ؛ مهره های پشت و گردن . (یادداشت م...
-
فقرات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی فِقرات، جمعِ فِقْرَة] [قدیمی] faqarāt = فقره
-
فقرات
فرهنگ فارسی معین
(فِ قَ) [ ع . ] (اِ.) جِ فِقúره .
-
واژههای مشابه
-
ستون فقرات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] ← ستون مهرهها
-
ستون فقرات
فرهنگ فارسی معین
( ~ فَ قَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) ستون مهره ها، تیرة پشت . ستونی مرکب از 33 قطعه استخوان به نام مهره یا فقره که به طور عمودی بر روی هم در پشت انسان قرار دارند.
-
ستون فقرات
دیکشنری فارسی به انگلیسی
back, spinal column
-
ستون فقرات
دیکشنری فارسی به عربی
عمود فقري
-
ستون فقرات (کالبدشناسی)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
spine, backbone
-
ستون فقرات کشتی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
keel
-
دارای ستون فقرات
دیکشنری فارسی به انگلیسی
vertebrate
-
وابسته به ستون فقرات
دیکشنری فارسی به انگلیسی
spinal
-
بدون ستون فقرات
دیکشنری فارسی به عربی
لافقريات
-
کاسه سر و ستون فقرات و جناغ سینه و دنده ها در مهره داران
دیکشنری فارسی به انگلیسی
axial skeleton