فلسفۀ روح زنانهwoman spiritواژههای مصوب فرهنگستاننوعی فلسفۀ معنوی فمینیستی که بر پایۀ اعتقاد به الهۀ بزرگ شکل گرفته است و از مطالعۀ ستارهشناسی و رؤیا و ایچینگ و فال تاروت و یوگا حمایت میکند
فلسفهلغتنامه دهخدافلسفه . [ ف َ س َ ف َ / ف ِ ] (معرب ، اِ) اصل کلمه یونانی و مرکب از دو جزء است : فیلوسس به معنی دوست و دوستدار و سوفیا به معنی حکمت . علم به حقایق موجودات به اندازه ٔ توانایی بشر. حکما بطور کلی فلسفه را بر دو قسم تقسیم کرده اند: فلسفه ٔ عملی
فلسفهفرهنگ فارسی عمید۱. علمی که در مبادی و حقایق اشیا و علل وجود آنها بحث میکند؛ تفکر و تعمق و تفنن در مسائل علمیه؛ حکمت.۲. [عامیانه] علت.