فلونیالغتنامه دهخدافلونیا. [ ف َ ] (اِ) معجونی است که از تخم شاهدانه و شیرابه ٔ خشخاش میساختند و بعنوان مسکر و مسکن به کار میرفته است . فلونی . (فرهنگ فارسی معین ). || نوعی معجون مسکن و مخدر. منسوب به فیلون ِ تارسی پزشکی از معاصرین اغسطس (اوگوست ) امپراطور روم که جهت تسکین درد دندان و درد دل به
فلونیافرهنگ فارسی معین(فَ یا فِ) (اِ.) 1 - معجونی است که از تخم شاهدانه و شیرابة خشخاش می ساختند و به عنوان مسکر و مسکن به کار می رفته است ؛ فلونی . 2 - نوعی معجون مسکن و مخدر منسوب به فیلون تارسی پزشکی از معاصرین اعسطس (اوگوست ) امپراطور رم که جهت تسکین درد دندان و دل درد به کار می رفته است ؛ فلونیا الرومیه .
فلونیلغتنامه دهخدافلونی . [ ف َ ] (اِ) فلونیا. (فرهنگ فارسی معین ). معجونی است مکیف که افیون و بذرالبنج در آن داخل کنند. (غیاث از مصطلحات ). رجوع به فلونیا شود.
استمدّ فلاناًدیکشنری عربی به فارسیكمك خواست از , يارى طلبيد از , درخواست كمك كرد از , تقاضاى كمك كرد از , استعانت جست از
فلانیلغتنامه دهخدافلانی . [ ف ُ ] (اِ) (ضمیر مبهم ) فلان .بهمان . در تداول بین فلان و فلانی فرق است . در فلان نوعی ابهام مندرج است اما اگر کسی بگوید «از قول من به آن آقا بگویید فلانی با شما کار دارد»، دیگر ابهام در آن نیست . (از فرهنگ فارسی معین ). ولی ظاهراً در قدیم هر دو به یک معنی به کار می
فلونیلغتنامه دهخدافلونی . [ ف َ ] (اِ) فلونیا. (فرهنگ فارسی معین ). معجونی است مکیف که افیون و بذرالبنج در آن داخل کنند. (غیاث از مصطلحات ). رجوع به فلونیا شود.
آفلونیالغتنامه دهخداآفلونیا. (اِ) اَفلونیا. فَلونیا. نام معجونی طبّی است منسوب به آفولن ، رب النوع روشنی و صنایع.
افلونیای فارسیلغتنامه دهخداافلونیای فارسی . [ اَ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به فلونیای پارسی ذیل فلونیا شود.
آفلونیالغتنامه دهخداآفلونیا. (اِ) اَفلونیا. فَلونیا. نام معجونی طبّی است منسوب به آفولن ، رب النوع روشنی و صنایع.