فهقةلغتنامه دهخدافهقة. [ ف َ ق َ ] (ع اِ) استخوان بر گردن که اول فقار است ، یا استخوان قریب پیوند سر و گردن مشرف بر کام . (منتهی الارب ). ج ، فهاق . (اقرب الموارد).
فیحقةلغتنامه دهخدافیحقة. [ ف َ ح َ ق َ ] (ع مص ) فراخ کردن میان هر دو پای را. (منتهی الارب ). دور کردن دو پای را از یکدیگر. (از اقرب الموارد).
فیحقةلغتنامه دهخدافیحقة. [ ف َ ح َ ق َ ] (ع مص ) فراخ کردن میان هر دو پای را. (منتهی الارب ). دور کردن دو پای را از یکدیگر. (از اقرب الموارد).