فیناللغتنامه دهخدافینال . [ ف َ / ف ِ ] (اِ) زمینی که اول بکارند. (انجمن آرا) (آنندراج ). مصحف فیال . رجوع به فیال شود.
فیناللغتنامه دهخدافینال . (فرانسوی ، ص ) در زبان فرانسه به معنی نهائی و آخری است . || (اِ) آخرین مسابقه ٔ ورزشی . || آخرین قسمت از سه یا چهار قسمت سونات ، سنفنی ، کنسرتو. مقابل اوورتور. (فرهنگ فارسی معین ).
فینالفرهنگ فارسی عمید۱. نهایی؛ آخری؛ فرجامی.۲. (اسم) (ورزش) مسابقۀ پایانی در یک دورۀ رقابت ورزشی که به منظور تعیین ردههای اول و دوم برپا میشود.
فینالفرهنگ فارسی معین[ فر. ] (اِ. ص .) 1 - آخر، آخرین ، مرحلة نهایی ، مرحلة پایانی . 2 - پایان مسابقه یا آخرین مسابقة ورزشی .
فنئللغتنامه دهخدافنئل . [ ف ِ ءِ ] (ع ص ) زن کوتاه قامت . || (اِ) گردن پیل . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
فنللغتنامه دهخدافنل . [ف ِ ن ُ ] (فرانسوی ، اِ) با ورود عامل هیدروکسیل درهیدروکربورهای معطر یا بنزنی ترکیب هایی بنام فنل تشکیل میشود. فنل معمولی یا اسیدفنیک دارای یک عامل اُهاش است و از تقطیر چوب خشک یا قطران ذغال سنگ به دست می آید. در صنعت ملح قلیائی سولفات را با سود یا پتاس ترکیب می کنند و
فنلفرهنگ فارسی عمیدمادۀ جامد، متبلور، سفیدرنگ، و سمّی با بوی تند که در صنایع داروشناسی و پلاستیک وتهیۀ رنگها کاربرد دارد.