قجقجةلغتنامه دهخداقجقجة. [ ق َ ق َ ج َ ] (ع اِ) بازی است که آن را عظم وضاح نیز نامند. (منتهی الارب ). یک نوع بازی است مر تازیان را. (ناظم الاطباء).
کجکجةلغتنامه دهخداکجکجة.[ ک َ ک َ ج َ ] (ع اِ) کجکج . (اقرب الموارد). بازیی است که آن را است الکلبة [ اِ تَل ْ ک َ ب َ ] گویند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). یک نوع بازی مر تازیان را که اِست َ الکَلبَة نیز گویند. (ناظم الاطباء).
کظکظةلغتنامه دهخداکظکظة. [ ک َ ک َ ظَ ] (ع مص ) دراز شدن مشک وقت پر شدن و پر گردیدن آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || زحمت امتلاء معده از طعام . (منتهی الارب )(بحر الجواهر). || تخمه . (منتهی الارب ).