قرائیلغتنامه دهخداقرائی . [ ق َرْ را ] (حامص ) قرآن خوانی . قرائت قرآن . قرآن به قرائت خواندن : فتادم در میان دردنوشان نهادم زهد و قرائی ز سر باز. عطار.نمی ترسم که همچون خودنمایان اسیر بند قرائی بباشم اگر در جمع قرایان نشینم
قرائیلغتنامه دهخداقرائی . [ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد. واقع در 44هزارگزی جنوب خاوری مهاباد و 20هزارگزی باختر شوسه ٔ بوکان به میاندوآب . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل و مالاریایی اس
قرائیلغتنامه دهخداقرائی . [ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دشت بخش سلوانا شهرستان ارومیه . واقع در 9هزارگزی شمال باختری سلوانا و 5هزارگزی شمال راه ارابه رو جرمی بدکار به ارومیه . موقع جغرافیایی آن دامنه ، باطلاق و سردسیرو هوای
دمای کوریCurie temperatureواژههای مصوب فرهنگستاندمایی که در آن کانی خاصیت فِرّومغناطیسی خود را از دست میدهد متـ . نقطۀ کوری Curie point
ثابت کوریCurie constantواژههای مصوب فرهنگستانثابتی (عددی) که حاصلِضرب پذیرفتاری مغناطیسی، با دمایی معین، در اختلاف آن با دمای کوری است
عمق کوریCurie depthواژههای مصوب فرهنگستانعمقی در زمین (30 تا 40 کیلومتر از سطح) که در آن افزایش دما موجب میشود مواد خاصیت مغناطیسی را از دست بدهند
مادة کوریCurie substanceواژههای مصوب فرهنگستانمادهای که گشتاور دوقطبی مغناطیسی آن برابر با حاصلِضرب ثابت کوری در شدت مغناطیسی میدان مغناطیسی بیرونی، تقسیم بر دماست
امیرخان قرائیلغتنامه دهخداامیرخان قرائی . [ اَ ن ِ ق َ ] (اِخ ) از امرای نادرشاه بود. رجوع به مجمل التواریخ گلستانه شود.
قرائی گرگ برلغتنامه دهخداقرائی گرگ بر. [ ] (اِخ ) تیره ای از ایل اینانلو. (از ایلات خمسه ٔ فارس ) (جغرافیای سیاسی کیهان ص 86).
چاه کورکیلغتنامه دهخداچاه کورکی . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان آباده طشتک بخش نی ریز شهرستان فسا که در 34 هزارگزی شمال باختری نی ریز واقعشده و 25 تن سکنه دارد که از ایل قرائی میباشند و ییلاق قشلاق میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایرا
علی آبادلغتنامه دهخداعلی آباد. [ ع َ ] (اِخ ) دهی است کوچک از دهستان کوه پنج بخش مرکزی شهرستان سیرجان واقع در 80 هزارگزی شمال خاوری سعیدآباد و در سر راه مالرو تنگو به خانه سرخ . دارای 30 تن سکنه است که از طایفه ٔ قرائی می باشند.
چاه سوارآقالغتنامه دهخداچاه سوارآقا. [ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان آباده طشک بخش نی ریز شهرستان فسا که در 30 هزارگزی شمال باختر نی ریز واقع شده و 30 تن سکنه دارد که از طایفه ٔ قرائی میباشند و ییلاق و قشلاق میکنند. (از فرهنگ
چاه کزلغتنامه دهخداچاه کز. [ ک َ ] (اِخ )ده کوچکی است از دهستان آباده ٔ طشتک بخش نی ریز شهرستان فسا که در 36 هزارگزی شمال باختری نی ریز واقع شده و 18 تن سکنه دارد که از طایفه ٔ قرائی میباشند و ییلاق قشلاق میکنند. (از فرهنگ جغرا
تسبیح سلیمانلغتنامه دهخداتسبیح سلیمان . [ ت َ ح ِ س ُ ل َ / ل ِ ی ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ذکر و اوراد و مناجات حضرت سلیمان .سرودهای حضرت سلیمان . (از قاموس مقدس ) : بهر تسبیح سلیمان عصمتی اشک داودی ز قرائی فرست . <p class="aut
قرائی گرگ برلغتنامه دهخداقرائی گرگ بر. [ ] (اِخ ) تیره ای از ایل اینانلو. (از ایلات خمسه ٔ فارس ) (جغرافیای سیاسی کیهان ص 86).
امیرخان قرائیلغتنامه دهخداامیرخان قرائی . [ اَ ن ِ ق َ ] (اِخ ) از امرای نادرشاه بود. رجوع به مجمل التواریخ گلستانه شود.