کزلیلغتنامه دهخداکزلی . [ ] (اِخ ) کزلک . ترکی بود از خویشان مادر سلطان محمد خوارزمشاه که امارت نیشابور داشت و بر سلطان عاصی شد. اما پایداری نتوانست و از نیشابور به کرمان گریخت و پس از مدتی سرگردانی عاقبت به ترکان خاتون پناه برد و با وجود حمایت ترکان خاتون به دست اطرافیان سلطان در <span class
قزلگچیلغتنامه دهخداقزلگچی . [ ق ِ زِ گ ِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان آلان براغوش بخش آلان براغوش شهرستان سراب واقع در 27 هزارگزی خاور مهربان و 3500 گزی شوسه ٔ تبریز به سراب . موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است . سکنه <span class="h
قبرةدیکشنری عربی به فارسیخوشي , شوخي , روش زندگي , چکاوک وگونه هاي مشابه ان , قزلا خ , چکاوک شکار کردن , شوخي کردن , از روي مانع باپرش اسب جهيدن , دست انداختن , چکاوک , غزلا غ , تفريح وجست وخيز کردن