قضاکلغتنامه دهخداقضاک . [ ق َض ْ ضا ] (ع اِ) دزد. || (اِخ ) طایفه ٔ قزاق . (ناظم الاطباء). رجوع به قزاق شود.
کدوکلغتنامه دهخداکدوک . [ ک َ ] (اِ) گدار و معبر از کوه . (ناظم الاطباء). اما صحیح کلمه گدوک است و ظاهراً ترکی است . رجوع به گدوک شود.
قدغلغتنامه دهخداقدغ . [ ق َ دَ ] (اِ) ظرف و پیاله که از شاخ گاو سازند و بدان شراب خورند. (از برهان ) (آنندراج ).