قعواءلغتنامه دهخداقعواء.[ ق َع ْ ] (ع ص ) مؤنث اقعی . زنی که سر بینی او بلندو بر استخوان چسبان باشد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || زن باریک ران . (منتهی الارب ). || زن باریک ساق . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء).
گوزن آندی قهوهایHippocamelus bisulcusواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ گوزنیان و راستۀ زوجسُمسانان که بدن آن قهوهای مایل به زرد و سطح شکم آن مایل به سفید است و یک لکۀ قهوهای بر روی کفل دارد
واکنش قهوهای شدنbrowning reaction, browningواژههای مصوب فرهنگستانواکنش شیمیایی یا زیستشیمیایی که به تشکیل ترکیبات قهوهایرنگ در مواد غذایی منجر میشود
باریک رانلغتنامه دهخداباریک ران . (ص مرکب ) آنکه ران باریک دارد: قعواء؛ زنی باریک ران . (منتهی الارب ).
اقعیلغتنامه دهخدااقعی . [ اَ عا ] (ع ص ) آنکه سر بینی او بلند و براستخوان چسبان باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مؤنث : قَعْواء. (آنندراج ) (منتهی الارب ).