لاوی ژریلغتنامه دهخدالاوی ژری . [ ژِ ] (اِخ ) شارل مارسیال . کاردینال فرانسوی ، اسقف و کشیش بزرگ افریقا. مولدباین (1825-1892 م .). بنیان گذار کارهای مدارس شرقی و پدرهای سفید. وی بدستیاری راهبین فرانسوی موسوم به پدرهای سفید در قرط
گدازۀ قطعهسنگیblock lava, blocky lava, aa lavaواژههای مصوب فرهنگستانگدازهای که سطح آن از قطعات زاویهدار تشکیل شده است
لاویلغتنامه دهخدالاوی . (اِخ ) نام یکی از دوازده سبط یعقوب . نام پسر سومین یعقوب است از لیئه و جهت نامیده شدنش به این اسم این بود که گفت الان شوهرم با من قرین خواهد شد (پیدایش 29:34) علی الجملة لاوی و برادر وی شمعون بودند که
لاویلغتنامه دهخدالاوی . (اِخ ) پرُوَنسال . مستشرق فرانسوی صاحب کتاب «اسپانیای مسلمان در قرن دهم میلادی ». (الحلل السندسیة ج 1 و 2).
لاویلغتنامه دهخدالاوی . (اِخ ) از شاهان روم شرقی مُلک وی اندر آخر ملوک بنی امیه بیست وپنج سال بود. (مجمل التواریخ و القصص ص 137).
لاویلغتنامه دهخدالاوی . (اِخ ) پسر قسطنطین . از ملوک روم شرقی . مدت ملکت وی پنج سال بوده است . (مجمل التواریخ و القصص ص 137).
حسین منزلاویلغتنامه دهخداحسین منزلاوی . [ ح ُ س َ ن ِ م َ زِ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن محمدبن محمدبن محمد مصری شافعی خطیب . درگذشته شعبان 1312 هَ . ق . 1797/م . منظومه یی در سلسله ٔ وفائیان دارد. (معجم المؤلفین از هدیة العارفین ج <
حقلاویلغتنامه دهخداحقلاوی . [ ح َ وی ی ] (ص نسبی ) منسوب به حقلا بطنی از جمهر. || منسوب به حقلاء ضیعه ای به نواحی حلب . (الانساب ).
حلاویلغتنامه دهخداحلاوی . [ ح ِل ْ لا ] (ص نسبی ) منسوب است به حله ، شهری در کنار فرات . (از الانساب ). رجوع به حله شود.