لغتنامه دهخدا
لاکمالان . [ ک َ ] (اِخ ) از دیههای مرو است و مردم آن به سلامت صدر و کودنی و قلت تصور مثلند. یاقوت گوید: و قد جاء ذکرها (ای ذکرهذه القریة) فی مناظرةبن راهویه والشافعی فی کری رباع مکة فجوزه الشافعی و قال اما بلغک قول النبی صلی اﷲعلیه و سلم ؛ و هل ترک لنا عقیل من رباع . فلم یفه