لورابیلغتنامه دهخدالورابی . (اِخ ) دهی از دهستان جوان رود بخش پاوه ٔ شهرستان سنندج ، واقع در 28هزارگزی جنوب خاوری پاوه . و پنج هزارگزی باختر راه اتومبیل رو کرمانشاه به پاوه . کوهستانی و سردسیر. دارای 113 تن سکنه . آب آن از چشمه
لاروبیلغتنامه دهخدالاروبی . (حامص مرکب ) عمل پاک کردن قنات و جز آن ازلای : نثل ؛ لاروبی قنات ، تنقیه ٔ قنات . اباثة؛ لاروبی کردن چاه . ثل ؛ لاروبی چاه . ثلل ؛ لاروبی چاه . حماء؛ لاروبی کردن و پاک کردن قنات از لای . انتکاش ؛ لاروبی کردن .
لاریبیلغتنامه دهخدالاریبی . [ رَ ] (ص نسبی ) (از: «لا» + «ریب » + یاء نسبت ) یقینی . الهی : بسا مکاشفات غیبی و مشاهدات لاریبی دست دهد. (سعدی ). تیر سعادت مآثر غیبی از مطلع مرحمت لاریبی طلوع نمود. (حبیب السیر ج 3 ص <span class="hl" dir="l