لورونلغتنامه دهخدالورون . [ ل ُ ] (اِخ ) دهی ازدهستان بخش نمین شهرستان اردبیل واقع در 21هزارگزی اردبیل و دوازده هزارگزی شوسه ٔ گرمی به اردبیل . کوهستانی و معتدل . دارای 319 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات و حبوبات .
لارونلغتنامه دهخدالارون . (اِخ ) نام کرسی بخش در ایالت پیرنه ٔ سفلی از ولایت اُلُرن . دارای راه آهن و 1754 تن سکنه .
لیگورینلغتنامه دهخدالیگورین . [ یِن ْ ] (اِخ ) جمهوری متشکل در 1797 م . از قلمرو ژن به ایتالیا. آنجا از 1805 تا 1814 م . در تصرف فرانسه بود.
لورچینواژهنامه آزادنام شهری باستانی که طایفه هرمزیار در ان سکونت داشته و بر سر راه ابریشم قرار داشته اکنه بقایای قبرستان و خانه ها باقی مانده؛این مکان در 15 کیلو متری جنوب دهگلان کردستان قرار دارد
پی لورنلغتنامه دهخداپی لورن . [ پ ُ ل ُرِ ] (اِخ ) نام کرسی بخش تارن از ولایت کاستر بفرانسه . دارای 3506 تن سکنه .
دالامبرلغتنامه دهخدادالامبر. [ ب ِ ] (اِخ ) ژان لورون دالامبر. فیلسوف و ریاضی دان معروف فرانسوی و از نویسندگان زبردست آن کشور. (1717-1783 م .). وی بسبب «اصل دالامبر» که یکی از پایه های علم مکانیک است و هم بواسطه ٔ همکاری با دیدر