لغتنامه دهخدا
اعاده . [ اِ دَ ] (ع مص ) مکرر کردن . (فرهنگ نظام ). دوباره . (ناظم الاطباء). مکرر کردن : دیروز هرچه مطلب خود را اعاده کردم کسی گوش نداد. (فرهنگ نظام ). تکرار کردن . از نو کردن . از سر کردن . بار دوم کردن . باز کردن . (یادداشت مؤلف ) : یکی از ملوک را