لکای خامlacواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رزین که حشرهای به نام لسیفر لکا (Laccifer lacca) بر شاخۀ درختان جنگلهای استوایی ترشح میکند
لاکlacquerواژههای مصوب فرهنگستانمادۀ پوششی شفاف و بیرنگ و گاه رنگی که براثر تبخیر حلاّل و یا واکنش شیمیایی خشک میشود
لاک طلاییgolden lacquerواژههای مصوب فرهنگستانلاکی که در صورت زدن آن بر برگچههای آلومینیمی، جلوهای طلاگون به آنها میدهد
لچکیلغتنامه دهخدالچکی . [ ل َ چ َ ] (ص نسبی ) منسوب به لچک . سه گوش . مثلث شکل . جامه یا نقشی به صورت مثلث متساوی الاضلاع .
لچکیفرهنگ فارسی معین( ~ .) (ص نسب .) منسوب به لچک . 1 - سه گوش ، مثلث شکل . 2 - پارچه یا نقشی به صورت متساوی الاضلاع .
دهانۀ قیفیfull shadowed laneواژههای مصوب فرهنگستاندهانهای که در هنگام شروع لچکی پهلوگاه، بعد از تکمیل لچکی ورود پدید آید
دهانۀ نیمهقیفیpartial shadowed laneواژههای مصوب فرهنگستاندهانهای که در هنگام شروع لچکی پهلوگاه، قبل از تکمیل لچکی ورود پدید آید
شیشۀ کناری انتهاییrear side windowواژههای مصوب فرهنگستانانتهاییترین شیشۀ کناری، علاوهبر لچکی، در برخی از خودروها
یاشماقلغتنامه دهخدایاشماق . (اِ) چارقدی که زنان ترک سر و نیمه ٔ زیرین روی را بدان پوشند. لچکی که بر زنخ بندند. چانه بند. (یادداشت مؤلف ). خمار. دهان بند.