مادرشویلغتنامه دهخدامادرشوی . [ دَ ] (اِ مرکب ) خسرو. (ناظم الاطباء). مادرشوهر. و رجوع به ماده ٔ قبل شود.
تبار مادرسوییmatrilineal descentواژههای مصوب فرهنگستانتباری که از جانب مادر تعیین شود متـ . مادردودمانی matrilineage
مادرشاهلغتنامه دهخدامادرشاه . [ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان برخوار است که در بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان واقع است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
مادرشوهرلغتنامه دهخدامادرشوهر. [ دَ ش َ / شُو هََ ] (اِ مرکب ) مارشو. مار میره . خشتامن . خوشدامن . خشامن . خش . خوشه . خوشامن . خوش . خاش . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مادرشوی و خوشدامن شود.