مارانلغتنامه دهخداماران . (اِخ ) دهی از دهستان بخش حومه ٔ شهرستان شهرضا است که 311 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
مارانلغتنامه دهخداماران . (اِخ ) یا سراب ماران نام رودی است به خره ٔ خزل نهاوند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ماریانلغتنامه دهخداماریان . (اِخ ) دهی از دهستان درزآب است که در بخش حومه ٔ وارداک شهرستان مشهد واقع است و 499 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
مارانلغتنامه دهخداماران . (اِخ ) دهی از دهستان بخش حومه ٔ شهرستان شهرضا است که 311 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
مارانلغتنامه دهخداماران . (اِخ ) یا سراب ماران نام رودی است به خره ٔ خزل نهاوند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
درچه کلمارانلغتنامه دهخدادرچه کلماران . [ دَ چ َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اشیان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان ، واقع در 3هزارگزی راه شوسه ٔ مبارکه به اصفهان ، با 618 تن سکنه . آب آن از زاینده رود و راه آن فرعی است . (از فرهنگ جغر
چقامارانلغتنامه دهخداچقاماران .[ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میاندربند. بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان که در 25 هزارگزی شمال باختری کرمانشاه و 4 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ کردستان واقعاست . دشت و سردسیر است و <span class="hl" dir=
حمارانلغتنامه دهخداحماران . [ ح ِ ] (ع اِ) دو سنگ برپاکرده که بر آنها سنگ دیگر نهند که علاة باشد و عرب بر آن کشک خشک کنند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) : لاتنفع الشاوی فیها شاته و لا حمارا و لا علاته .راجز (از اقرب الموارد).
شاهمارانلغتنامه دهخداشاهماران . (اِخ ) دهی از دهستان ارزوئیه بخش بافت شهرستان سیرجان . دارای 50 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).